تحقیق آماده
تحقیق رهبری و مديريت
شنبه ۱۳۹۵/۰۵/۰۹ ساعت 9:28 | نوشته ‌شده به دست naser | ( )

تحقیق رهبری و مديريت

 تعداد صفحه 4

فایل WORD

 

 

دانلود فایل WORD :      

 

 

 

 


 

رهبری و مديريت

1- رهبری و مديريت در عرف امروز با همه توسعه و شمولی كه پيدا كرده‏ است اگر بخواهيم مرادفی برای آنها در مصطلحات اسلامی پيدا كنيم بايد بگوئيم : ارشاد و رشد ، يا هدايت و رشد . قدرت رهبری همان قدرت بر هدايت و ارشاد ( 1 ) است در اصطلاحات اسلامی ، و قدرت مديريت همان‏است كه در اصطلاح فقه اسلامی رشد ناميده شده است . رشيد در اصطلاحات عرف و معمولی ما يك كيفيت جسمی است و وصف اندام‏ است . قامتها و اندامها در اصطلاح و در عرف امروز فارسی متصف به صفت‏ رشد می‏شود . ولی در اصطلاح فقه اسلامی يك كيفيت روحی است ، يعنی نوعی‏بلوغ است در مقابل بلوغ جسمی . می‏گويند كودك پس از بلوغ جسمی بايد بلوغ روحی نيز پيدا كند تا ثروت را در اختيارش بگذاريم و می‏گويند تنها
بلوغ جسمی برای ازدواج كافی نيست ، رشد يعنی بلوغ روحی نيز لازم است . مقصود از رشد و بلوغ روحی شايستگی و قدرت تشخيص ، درك سود و زيان و لياقت اداره و بهره برداری است . به عبارت ديگر رشد عبارت است از شايستگی و لياقت برای نگهداری و استفاده و بهره‏برداری صحيح از وسائل و سرمايه‏های حيات . تعبير صحيح درباره اندام زيبا رشاقت است نه رشادت .

 2- مطلب دوم اينست كه هدايت و رهبری انسان دو جنبه و دو وجهه دارد : جنبه و وجهه ثابت و جنبه و وجهه متغير . در بحث اسلام و مقتضيات زمان‏ گفته‏ايم حيات بشر جنبه‏های ثابتی وچهارچوب ثابتی دارد كه نام آن اخلاق و يا قوانين كل شريعت است كه از آنها نمی‏تو ان تجاوز كرد ، به عبارت ديگر مداری دارد كه ثابت است و مراحلی دارد متغير . هدايت و راهنمايی و رهبری انبياء در حدود مدارهای‏ كلی و ثابت است و هدايت و راهنمائی و رهبری بشری در حدود مسائل جزئی و متغير . مثلا قرآن راجع به جهاد دستور می‏دهد كه با چه قومی در چه شرايطی‏ به جنگ و در چه شرايطی با آنها در حال صلح باشيد . اين هدايت و رهنمائی‏ انبياء است . اما اينكه در فلان زمان بالخصوص كه جنگی در آن شرايط صورت‏ می‏گيرد شخص معنی رهبری كند لشكر را ، چه تجهيزاتی داشته باشند و از كجا و چه وقت حركت كنند و امثال اينها مربوط است به حركت در داخل مدار .

3- گفتيم كلمه رهبر مرادف است با كلمه‏هادی . اكنون می‏گوئيم ممكن‏ است اشكال شود كه هدايت رهنمايی است نه رهبری . رهنمايی تنها جنبه‏ آموزشی و تبليغی دارد اما رهبری جنبه تحريك و سوق دادن و بردن و در راه‏ انداختن دارد . پس علاوه بر راهنمايی ، سامان دادن و سازمان دادن به قوای‏ افراد و تحريك نيروها و انديشه ها و توليد شوق و رغبت در آنها نيز داخل‏ در مفهوم رهبری است . جواب اينست كه درست است ولی كلمه هدايت همانطور كه به معنی‏ رهنمايی به كار رفته است به معنی رهبری و بلكه بالاتر به معنی ايصال الی‏ المطلوب نيز به كار رفته است . شايد كلمه سياقت و قيادت و امامت درمورد رهبری بيشتر صدق كند تا كلمه هدايت .

  4-مسئله ديگر مسئله نياز به رهبر و رهبری است كه اين بيت القصيده و زير بنای تعليمات انبياست . در مذهب شيعه مسئله امامت مبتنی بر اصل نياز به رهبری يك مقام معصوم و فوق خطاست .

5- مسئله ديگر شرائط و وسائل رهبری است ( مسئله ديگر اصول رهبری است‏ ) .

6- مسئله ديگر هدف رهبری است.

7- مسئله ديگر انواع رهبری است .

8-  در كتاب ديباچه‏ای بر رهبری صفحه 25 می‏نويسد : " امروزه اطلاع بر مقدمات مهندسی انسانی بر هر كس كه با انسانی در همكاری با آنها و يا در رهبری آنها چه در خانه چه در مدرسه چه در كارخانه و چه در يك اداره حتی‏ در سطحهای بسيار كوچك سر و كار دارد اجتناب ناپذير است (البته آن رهبريها ضمنا مرادف است با استثمار استاد شهيد ) .

9- حديث معروف كه در ورقه‏های سفر نقل كرده‏ايم از رسول خدا كه فرمود اگر دو نفر ( يا سه نفر ) در سفری بوديد يكی را به عنوان رئيس خود و مدير خود انتخاب كنيد نشان می‏دهد اسلام نياز انسان را به رهبری و نظم تا چه اندازه اهميت می‏دهد.

10- رابطه رهبری با قبول نظم و سازمان و تشكيلات و ايجاد روح انضباط .

11-  علم رهبری و فن رهبری آموختنی است مانند هر علم و فن ديگر . در كتاب ديباچه‏ای بر رهبری ص 25 می‏گويد : " انسانها و رفتار و حيات‏ روحی آنها دارای قوانين يا مكانيسمها و فعل و انفعالهای اختصاصی‏اند . اگر بخواهيم با آنها كار كنيم بايد مكانيسم و قوانين حاكم بر رفتار آنها را بشناسيم . انسانها به مثابه صندوق رمزند ،گشودن كتاب روح و جلب همكاری آنها بيش از هر چيز آگاهی و ظرافت‏ می‏خواهد نه زور . قوانين رفتار انسانی را بايد مانند قوانين فيزيك و شيمی و فيزيولوژی كشف كرد نه وضع . وضع پاره‏ای از مقررات برای رهبری‏ رفتار انسانی اگر منطبق با قوانين اصلی فطرت و رفتار انسانی باشد در خور استقبال و هضم است.

12- در ص 29 از يك مدير وزارتخانه نقل می‏كند : " تمام دستگاهها و وسائل ما نو و مدرن شده‏اند ولی متأسفانه انسانهای ما همه فرسوده شده‏اند".

13-عطف به نمره 4 و 11 : نياز به رهبری : ص 35 " امروز نياز به‏ رهبری را تحت عنوان " مديريت " به طور عام و مديريت صنعتی ، بازرگانی ، هنری ، اداری و غير آن غالبا زير لوای " علوم اداری " تعبير
و دسته‏بندی می‏كنند . عصر ما را عصر مديريت می‏نامند.

 

14- افلاطون در شرائط رهبر مدعی است كه شهر ياران بايد فيلسوف باشند ، بايد عظمت شهرياری با شكوه فلسفی با هم در آميزد.

 15- شرائط و وسائل رهبری . در ديباچه‏ای بر رهبری صفحه 45 تحت عنوان‏ شناخت رهبری می‏گويد : " رهبری ، داشتن قدرت و نقش خلاق در :

الف - سازمان بخشی به نيروهای متفرق انسانی .

ب - حداكثر استفاده از آنها در نيل به هدفهای دلخواه فردی يا مشترك‏ اجتماعی است .

 16-آيه كريمه : « فبما رحمة من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لانفضوا من حولك فاعف عنهم و استغفر لهم و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوكل علی الله غ، نقش رهبری خلاق و فعال رسول اكرم را روشن می‏كند.

17-داستان ابولبابه و توبه او ، داستان سه نفری كه تخلف كردند از تبوك و بعد به امر رسول خدا مورد بی اعتنايی قرار گرفتند و يكباره تك و تنها ماندند و به كوه پناه بردند . « و علی الثلاثة الذين خلفوا حتی اذا
ضاقت عليهم الارض بما رحبت و ضاقت عليهم انفسهم و ظنوا ان لا ملجأ من‏ الله الا اليه ».

18- يكی از شرائط رهبری همگامی و فعاليت عملی بلكه پيشقدمی و پيشگامی‏ است . اينجاست كه نيم كردار بيش از دو صد گفته اثر می‏گذارد .

19- ديباچه‏ای بر رهبری " صفحه 48 راجع به اهميت درك زمان و موقعيت در رهبری می‏گويد : زمان در رهبری نقش اساسی را بازی می‏كند.زمان آگاهی يعنی توجه به اينكه آيا هنگام و موقع رهبری فرا رسيده است يا نه لازمه هر رهبری موفقيت آميز است .

 

20- يكی از شرائط رهبر ايمان و اعتماد به نفس و به عبارت ديگر ايمان‏ به موفقيت است آنچنانكه رسول اكرم در روزهای اول رسالت خود سخن از اطاعت روز و ايران بميان می‏آورد و مورد تمسخر قريش و بنی هاشم قرار می‏گرفت . « امن الرسول بما انزل اليه من ربه »از جمله ما انزل است : « هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين كله "امام حسين عليه‏السلام نيز به خود و قيام خود و نتيجه قيام خود ايمان و اطمينان داشت كه در اين راه به ابوهره از وی يا ديگری فرمود اينان مرا خواهند كشت اما بعد « اذل من قوم امة يا فرام المرئة » خواهند شد و در روز عاشورا گفت به قدر اينكه يك سوار اسبی را سوار شود [ و ] پائين آيد مهلت داريد همچنانكه به اهل بيتش فرمود : . . . « و اعلموا ان الله‏ حافظكم و منجيكم.


 
ديگر موارد